محمد مهدیمحمد مهدی، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

محمد مهدی پاره تنم

کمی مادرانه

1392/2/9 11:48
نویسنده : مامان شین
407 بازدید
اشتراک گذاری

سلام...دوستان عزیزم.....پسر عزیزتر از جانم.....

روزگار صفحه به صفحه در گذره و ما هستیم که نوشته های ثابت این صفحاتیم....

پسر عزیزم روزای با تو بودن شیرین هستن....بی نهایت لذت بخشه....

امروز یاد سال قبل افتادم که تو روز مادر با نگاه های شیرین و پر مهرت و خنده های عسلیت به روز من رنگ دیگه ای بخشیدی و معنی مادر بودن رو به من فهموندی....

نازنینم یک سال گذشته و دوباره تقویم ورق خورده و رسیدیم به روزهای نزدیک به روز مادر....سال قبل مامان جونت خونه ما بود و با هم جشن گرفتیم...اما امسال از هم دوریم....

نمی دونم برای مامانم چی بخرم....سال قبل که تونستم بفهمم چی می خواد و همونو براش خریدم اما امسال دو دلم...نقدی پرداخت کنم یا هدیه تهیه کنم....آخه مامان جونت هر چی که من فکرشو بکنم یه نمونه اشو داره....می خوام امسال براش یه گلدون با گلش هدیه بخرم...نمی دونم فکر خوبیه یا نه.....حالا باید برم بازار ببینم قیمت ها چطوره....

خدایا سایه همه مامانو رو بالا سر بچه هاشون نگه دار...

خدایا همه خانومایی که می خوان مامان بشن رو هم به مراد دلشون برسون و دلشون رو شاد کن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

ماماطهورا
9 اردیبهشت 92 19:33
عزيزم پيشاپيش روزت مباركككككككككككك


الهی من برای اون دلت بمیرم...
نیر
9 اردیبهشت 92 23:21
سلام مامان شین عزیز...از اینکه به وبلاگ من سرزده بودی ممنونم...من که مادر نمیشم،حتما تو روز مادر برای منو امثال من دعاکنین...خدا نی نی تو برات حفظ کنه ...با اجازه لینکتون میکنم...


حتما خانومم..اگه قابل باشم برای همتون مخصوصا ما و مامان طهورا جان دعا می کنم