هفت ماهگی پاره تنم
سلام به تو غنچه باغ زندگی من و بابا
پاره تنم 7 ماهه شد. عزیز دل مادر شرمندتم که بعد از 3 روز 7 ماهگیتو تبریکمی گم . الهی که من قربونت بشم. بقدری این روزا شیرین و تو دل برو شدی که نگو و نپرس. حسابی از من بابات دل میبری. نمی دونم قراره دندون در بیاری یا چی که همش سرتو می مالی به زمین و کمی بهانه گیری می کنی.قربونت بشم که اینهمه تنبلی و هنوز دندون در نیاوردی....اما اینم بگم که خوشحالم دیر دندون می یاری آخه اوندفعه از دکتر پرسیدیم و ایشون هم گفت که چقدر دندون دیر دربیاد اونقدر دندونای سالمی خواهند بود......
جونم برات بگه از این روزا.....حسابی شیطون شدی....الان 10 روزه که استاد شدی تو چهار دست و پا رفتن یعنی کافیه یه مقدار سیم یه گوشه ببینی.....با یه سرعتی چهار دست وپا به سمت اوت قسمت می ری که دیدنیه10 روز پیش که نمی تونستی رو زانوهات بری می خزیدی خدایی خنده دار بود اما حالا تا می خوام برم اشپزخونه تا برای افطار غذا اماده کنم شما حمله می کنی به سمت میز LCD رو یه جوری خودتو جابه جا می کنی و از کنار باند رد می شی و می ری پشت برا خودت جشن می گیریو کلی با سیم های اونجا بازی می کنی......
تازگی ها هم یاد گرفتی وقتی ما سر میز افطار نشستیم و مشغولیم خودتو برسونی زیر میز شام و با پاهای من و بابات بازی کنی....آی شیطون
واااااای غذا خوردنت تماشاییهکلی می خندی و غذا می خوری اما همین که می خوام ظرف غذا رو ازت دور کنم چنان گریه ای راه می اندازی که دلم برات می سوزه....یا وقتی ما هندونه می خوریم بال بال می زنیاما بابای کلکت هم می ره و پوست هندونه که کمی گوشت به روش هست و برات می یاره و تو مشغول خوردنش می شی ....یعنی همچین می خوری مثل این قحطی زده ها
الانم داری بهانه می کنی و تختخوابت هستی هم خوابت می یاد هم بهانه می گیرینمی دونم باهات چیکار کنم دلم نمی خواد لوس بشی اما طاقت هم نمی یارم گریه می کنی. می دونی عسلم عادت کردی صورتم رو لمس کنی بعد بخوابیبله بالاخره خوابیدی.....یعنی بعد ازاینکه صورت منو با اون دستای نازت لمس کردی و کمی بهت نزدیک شدم و بهت گفتم دوست دارم خندیدی و خوابت برد....الهی قربون این شیرین کاری هات بشم....محمدم دلم برای این روزات تنگ می شه......
راستی شبا با بابات بیداری تا بازی های المپیک رو دنبال کنی.....منم همش تلاش دارم شما رو قبل ساعت 11 بخوابونمهمین که می خوابی یهو یه اتفاقی می افته و بابات خوشحالی می کنهو می یاد منو می بوسه وتو بیدار می شی....دوباره من تلاش می کنم و بابات با یه لحظه خوشحال بر باد می ده
باشه خب کاری نمی شه کرد این اولین دوره المپیکه که تو هستی .....تا امروز دو تا مدال طلا تو کشتی فرنگی بردیمو یه نقره و یه برنز تو وزنه برداری ......ببینیم تا آخر چند تا می شه......خب دیگه برای امروز بسه برم تا تو خوابی به کارای کوزتی خودم برسم....
دوست دارم پاره تنم