محمد مهدیمحمد مهدی، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

محمد مهدی پاره تنم

داغون و ناراحتیم

1391/8/11 11:59
نویسنده : مامان شین
406 بازدید
اشتراک گذاری

سلام.

اصلا حوصله نوشتن ندارم....اما شدیدا داغونم....خسته و نا راحت.....

دیروز یکی از تلخترین روزای زندگی مشترکمون بود......

دیروز یکی از اصلی ترین جزء از خاطره های روزهای زندگیمون رو از دست دادیم......قسمتی از خاطره هامون که با دیدن اون یاداوری می شد.

دیروز ماشینمون رو دزدیدن.....شایدم شب قبل بردن اما ما ظهر دیروز متوجه شدیم.....

از دیروز یه فریاد مونده تو گلوم.....می خوام داد بزنم آی دزدددددددددددددد.......اون ماشین هدیه بود....

داغونم.....نه به خاط دزدی ......مثل اینکه جیگر گوشم هم آبله مرغون گفته......موندم حیروون....ناراحت بودم و دیشبم متوجه این خالهای قرمز تو صورت عشقم شدم.....برامون دعا کنید.....فکر کنم چشمون زدن.....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامانی محمد طاها
11 آبان 91 12:23
درود امیدوارم پسر طلایی هم خوب بشه و ماشینتون هم پیدا بشه تا تلخی ها نباشه لذتی برای شیرینی زندگی نیست بدرود
مامان نازی
12 آبان 91 11:25
باز تابید از افقْ روزِ درخشانِ غدیر شد فضا سرشار عطرِ گل ز بستان غدیر موج زد دریای رحمت در بیابان غدیر چشمه ‏های نور جاری شد ز دامان غدیر
زيبا
12 آبان 91 17:02
انشال... پيدا ميشه پسر گلت هم خوب ميشه نام علي : عدالت — راه علي : سعادت — عشق علي : شهادت — ذکر علي : عبادت — عيد علي : مبارک
مامان بهار
20 آبان 91 23:20
آخخخیییی!!! ایشاا... پیدا میشه(الهی آمین) پسر ماهتم ایشا... خوب میشه واسش دعا میکتم
باران قلنبه
28 آبان 91 12:58
عزیزم نگران نباش ایشالا پیدا میشه من از خیلیا شنیدم ماشینشونو دزدین بعد از چند ماه سالم پیدا شده نظر امام حسین بکن ایشالا حاجت میگیری